English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2084 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
variable factors U عوامل قابل تغییر تولید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
elasticity of factor substitution U کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
declassified cost U هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
agents of production U عوامل تولید
factors of production U عوامل تولید
production factors U عوامل تولید
fixed factor U عوامل ثابت تولید
factor earnings U درامد عوامل تولید
factor mobility U تحرک عوامل تولید
factor cost line U خط هزینه عوامل تولید
fixed factor U عوامل تولید ثابت
inputs U عوامل تولید منابع
factor markets U بازارهای عوامل تولید
elements of expense U عوامل تولید هزینه
mobility of factors of production U تحرک عوامل تولید
non specific factors of production U عوامل غیر اختصاصی تولید
factor payments U پرداختهای عوامل تولید مانند
neutral technology U تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
input output table U این جدول جریان عوامل تولید
columnar transposition U تغییر مکان دادن عوامل در ستون
fission products U عوامل تولید شده در اثر تجزیه اتمی بقایای شکافت هستهای
unpredictable factors U عوامل غیر قابل پیش بینی
end strings U نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
plastic U تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
functional distribution U توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capital intensive goods U کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
producible U قابل تولید
generable U قابل تولید
commutable U قابل تغییر
variative U قابل تغییر
effable U قابل تغییر
flexible U قابل تغییر
transformative U قابل تغییر
variant U قابل تغییر
alterable U قابل تغییر
changeable U قابل تغییر
transmutative U قابل تغییر
moveable U قابل تغییر
displaceable U قابل تغییر
reproducible U قابل تولید مجدد تجدید پذیر
streakiest U ناصاف قابل تغییر
streakier U ناصاف قابل تغییر
streaky U ناصاف قابل تغییر
flexibility U کش دار قابل تغییر
ne varirtur U غیر قابل تغییر
tranformable U قابل تغییر شکل
long run U مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
alterable U آنچه قابل تغییر است
flexible U آنچه قابل تغییر است
armature shifting motor U موتور با ارمیچر قابل تغییر
exchangeable U آنچه قابل تغییر است
interchangeable U آنچه قابل تغییر است
variables U آنچه قابل تغییر است
variable U آنچه قابل تغییر است
open policy U بیمه نامه قابل تغییر
external diseconomies U عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
protects U محل حافظه که قابل تغییر نیست
protecting U محل حافظه که قابل تغییر نیست
hardest U که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
harder U که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
inelastic U غیر قابل انعطاف تغییر نا پذیر
protect U محل حافظه که قابل تغییر نیست
hard U که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
flexible U آرایهای که اندازه و حد آن قابل تغییر است
inconvertible U غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
brand U تولید محصولی که توسط نام یا طرح آن قابل شناسایی است
effective U آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
branding U تولید محصولی که توسط نام یا طرح آن قابل شناسایی است
brands U تولید محصولی که توسط نام یا طرح آن قابل شناسایی است
gametophore U سلول تغییر یافته و منشعب جنسی قابل لقاح
variable U داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
variables U داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
tax friction U کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
beta range U حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
planes U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planing U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planed U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
absolute address U تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
protect U محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
plane U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
reads U وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
read U وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
hardwired program U برنامه کامپیوتری درون سخت افزار که قابل تغییر نیست
protects U محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
machine address U تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
protecting U محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
fielded U فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
fields U فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
wire U کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
field U فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
wires U کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
overlaps U سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlapped U سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlap U سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
presumptive instruction U دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
read U وسیله حافظه که در هنگام تولید داده روی آن نوشته شده بود و محتوای آن فقط قابل خواندن است
reads U وسیله حافظه که در هنگام تولید داده روی آن نوشته شده بود و محتوای آن فقط قابل خواندن است
augment U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augments U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmented U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmenting U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
dynamic condition U شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
turing machine U مدل ریاضی یک وسیله که میتواند داده را بخواند و بنویسد بر یک نوار ذخیره سازی قابل کنترل با تغییر وضعیتهای داخلی آن
dependent U غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
fix U داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
fixes U داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
v , series U سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
postscript U زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
postscripts U زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
object code U خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
format U استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
formats U استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
pilot line operation U کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte U گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
components U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods U هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconds U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
production overheads U هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
unclocked U مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
income effect U اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangover U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
vary U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
m factors U عوامل ام
effects U عوامل
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
complementary factors U عوامل مکمل
excusatory conditions U عوامل رافعه
growth factors U عوامل رشد
aerodynamic factors U عوامل ایرودینامیکی
elements of expense U عوامل هزینهای
allocative factors U عوامل تخصیصی
demand factors U عوامل تقاضا
variable factors U عوامل متغیر
human factor U عوامل انسانی
motivational factors U عوامل محرکه
total factor productivity U بازدهی کل عوامل
adverse factors U عوامل نامساعد
natural agents U عوامل طبیعی
factor price U قیمت عوامل
factor productivity U بازدهی عوامل
balancing factors U عوامل جبرانی
constant factors U عوامل ثابت
factor proportion U نسبت عوامل
psychological factors U عوامل روانی
institutional factors U عوامل نهادی
factor demand U تقاضای عوامل
justificatory conditions U عوامل موجهه
technical data U عوامل فنی
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
factor price distortions U انحراف قیمت عوامل
weathering U اثر عوامل جوی
polygene U عوامل توارثی غیرهمردیف
ingredient U داخل شونده عوامل
aiming group U عوامل مثلث گیری
additional production personnel عوامل دیگر تولد
diseconomies U عوامل زیان اور
factor analysis U تجزیه و تحلیل عوامل
factor price equalization U برابرسازی قیمت عوامل
mechanisms U عوامل مکانیکی مکانیزم
cryptovariable U عوامل متغیر رمز
mechanism U عوامل مکانیکی مکانیزم
ingredients U داخل شونده عوامل
retarding factors U عوامل کند کننده
market forces U عوامل موثردر بازار
human factors engineering U مهندسی عوامل انسانی
competitive factors U عوامل محرک رقابت
o technique U تحلیل عوامل زمانی
factor productivity U بهره دهی عوامل
aerometeorograph U دستگاه نگارش عوامل هواسنجی
net factor income from abroad خالص درآمد عوامل از خارج
geopolitics U مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
matrix U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
elasticity of factor substitution U وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
mechanical powers U نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
ceteris paribus U ثابت بودن تمام عوامل دیگر
map k U ضریب تصحیح عوامل یاعناصر نقشهای
self buried U مدفون شده در اثر عوامل طبیعی
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
change over U تغییر روش تغییر رویه
change U تغییر کردن تغییر دادن
Recent search history Forum search
1frangible
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1Vintage style
1I am good with figures,how about you?
2تعریف فونتیک چیست؟
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1نقش ارامنه در تغییر و تکامل زبان ترکی
1due amount
1to take a spell at whell
1ترجمه کردن این جمله برام مشکله از لحاظ دستوری جور نمیشه
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com